روایتی از آنها که زمینه های فکری انقلاب را فراهم کردند.
کوشش های زنانه برای مشروطه
جنبش مشروطه ایران، جنبش ضداستبدادی و نوخواهی علیه سنت گرایی بود. در این جنبش، زنان همدوش و همراه مردان بودند. نقش زنان ایرانی در تحولات اجتماعی، مبارزات و شورش ها، به عنوان نیمی از پیکره اجتماع، همواره نمود بارزی در تاریخ معاصر کشورمان داشته است. در ذیل شرح حال برخی از زنان پیشرو در دوران مشروطه می آید.
ازجمله زنانی که در بالابردن سطح آگاهی و شعور زنان در دوره مشروطه نقش داشت، بی بی خانم استرآبادی بود. پدرش کربلایی باقرخان نام داشت که قوللر آقاسی فتحعلی شاه بود. بی بی خانم در محیط اندرونی ناصرالدین شاه قاجار پرورش یافت و به فرمان همین شاه قاجار، همراه دختران دیگر دربار به آموختن علم پرداخت. حاصل زندگی خانوادگی بی بی خانم پس از ازدواج با موسی خان وزیری، معروف به پیمبر، هفت فرزند بود که پس از گرفتن یک خدمتکار زن به نام بانو برای امور خانه، با خیانت همسرش مواجه و دچار مشکلات زناشویی شد؛ تا جایی که برای مدتی خانه و کاشانه را ترک کرد.
ولی پس از چندی به ناچار با شوهر از در آشتی درآمد که از استحکام چندانی برخوردار نبود؛ زیرا موسی خان چندی بعد از همسر دیگر خود صاحب دختری به نام مریم شد. ازاین رو، بی بی خانم که اینک تجربه تلخ هووداری را تجربه کرده بود، راه جدایی آشتی ناپذیری را با موسی خان پیش گرفت. بی بی خانم در یک میهمانی زنانه، کتاب زن ستیز «تادیب النسوان» تالیف خانم میرزا احتشام الدوله را دید. بنا بر درخواست بسیاری از زنان هم عصر خود، درصدد پاسخ گویی به آن برآمد. به همین منظور، کتاب «معایب الرجال» را در ۳۱۳ هجری قمری به نام ناصرالدین شاه نوشته و به او تقدیم کرد و کتاب را در چهار مجلس: اطوار شراب خواری، کردار اهل قلم، چرس و بنگ و وافور و اسرار، عباقر و الواط، در رد تادیب النسوان به رشته تحریر درآورد. بی بی خانم در این کتاب عنوان می کند که هیچ مردی از زنی بالاتر نیست و هیچ زنی نیز از مردی پایین تر نیست. به همین جهت، او از کتاب تادیب النسوان که جهت فکری نویسنده را که رستگاری زن را در گرو اطاعت محض از شوهر می داند و تعدد زوجات مرد را ناشی از عدم تمکین و اطاعت محض از مردان قلمداد می کند، انتقاد می کند و می نویسد مولف از تحریر آن صرفا قصد داشته که زنان را مطابق خواسته ها و معیار مردان تربیت کند. ازاین رو، آن را نه تنها وسیله تربیت زنان نمی داند، بلکه ابزاری برای ستم کاری مردان برمی شمارد.
بی بی خانم به دلیل برخورداری از سطح خوب آگاهی های اجتماعی، مطالبی راجع به صیغه، تعدد زوجات، بسیاری از عادات زشت و دل مشغولی های ناشایست مردان را بیان می کند و این مسائل را زمینه ساز مشکلات و بحران در نهاد خانواده ایرانی می داند.
از کتاب معایب الرجال چند نسخه خطی باقی است؛ یکی به خط خود بی بی خانم که دخترش مولود وزیری آن را به کتابخانه مجلس شورای ملی سپرد. در بهار ۱۳۷۱ هجری شمسی / ۱۹۹۲ میلادی، کانون پژوهش تاریخ زنان ایران و شرکت جهان کتاب، این اثر و کتاب تادیب النسوان را تحت عنوان «رویارویی زن و مرد در عصر قاجار: تادیب النسوان و معایب الرجال» در شیکاگو در سلسله انتشارات نگرش و نگارش زن به چاپ رساندند. بی بی خانم از آنجایی که معتقد بود پسر و دختر باید یکسان آموزش ببینند و کسب معرفت کنند، در این راه خاموش ننشست. او برای رفع ظلم از زنان و رشد و آگاهی و تربیت آنان، در ۱۳۲۴ هجری قمری، نخستین مدرسه دخترانه تهران را با نام دبستان دوشیزگان تاسیس کرد.
از زنانی که با افکار نوین اجتماعی، تاریخ فرانسه، اهمیت تدوین قوانین مدنی و تعلیم وتربیت و چهره های سیاسی آن زمان مانند بیسمارک آشنا شد و زمینه آگاهی او نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی ارتقا یافت، تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه بود. بر اثر تحولی فکری که در او ایجاد شد، خاطراتی را از وضعیت اجتماعی زنان آن دوران به تحریر درآورد که در آن، زنان را به گرفتن حقوق خود تشویق می کرد و حقوق زنان را تربیت اطفال، کمک کردن به مردها مانند زنان اروپایی، پاکی و عفت، وطن دوستی، طرد تنبلی و خانه نشینی و… می دانست. او فرهنگ مردسالاری را به باد انتقاد می گیرد و از اینکه زنان ایرانی در کنج خانه، گوشه عزلت اختیار کرده و تمام ساعات عمر مشغول کسب اخلاق بد هستند، ابراز ناخشنودی و نارضایتی می کند. جهل و خرافه پرستی و بی سوادی زنان را مطرود می داند. او به ریشه یابی مشکلات زنان می پردازد و عواملی را که منجر به فساد و فحشای زنان می شود، برمی شمارد و تعدد زوجات در مردان را به ویژه در پدر خود، ناصرالدین شاه، به همین دلیل، سلطانی فوق العاده بدبخت می داند که هیچ گاه نمی توانسته میل یا علاقه خود را به موقع به زن یا اولاد خود بروز دهد. همچنین او در خاطرات خود، نگاهی دقیق و نقادانه به نحوه سلطنت و ملک داری ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و اوضاع دربار آنان دارد؛ تا آنجا که مظفرالدین شاه را فردی ضعیف، نادان و عشرت طلب می دانست و فسادهای اخلاقی او و درباریانش، نقش رجال سیاسی و سرنوشت ساز مملکت مانند امین السلطان و سیدجمال الدین اسدآبادی و ظلم و ستم خانواده آقابالاخان در طالش را تشریح و توصیف می کند. به این ترتیب، تاج السلطنه با نقد بی پروایانه تاریخ خاندان خود، به انتقاد از آنان می پردازد.
تاج السلطنه در خاطرات خود به قراردادهایی که نتیجه ای جز پریشان حالی و فقر برای ملت ایران در بر نداشته، بی اعتنا نبوده و به واگذاری نفت مناطق بختیاری به انگلیسی ها واکنش نشان داده و به دیده انتقادی به آن نگریسته است. تاج السلطنه از زنان درباری پیشرویی بود که با بصیرت از اوضاع اجتماعی دوران خود در جهت روشنگری زنان و حقوقشان گام های مهمی برداشت.
ربابه خانم، دختر ملا محمدصالح برغانی و آمنه خانم قزوینی است، او خواهر طاهره قرة العین است. خاندان او از روحانیون صاحب نامی بودند که بسیاری از زنان و مردان آن از علما و فضلای برجسته محسوب می شدند. ربابه از زنان عالم، فاضل، محدث، مجتهد، خطیب و واعظ در عصر قاجار بود. ربابه از جمله زنانی بود که در سخنرانی ها و مجالس از مظالم دربار و امرا به ویژه شخص ناصرالدین شاه قاجار انتقاد می کرد و شاه قاجار به هیچ وجه به او معترض نمی شد. او به جهت تسلط بر احادیث کتب اربعه و آرای علمای گذشته و هم عصر به استنباط احکام شرعی و موضوعات علمی می پرداخت و در مسائل فقهی و علمی فتوا می داد و با علما مباحثه و مجادله می کرد.
ربابه از زنان خیری نیز بود که به فقرا و درماندگان پناه می داد. ربابه در زمینه نظم، دیوان شعری دارد به عربی و فارسی که قسمتی از اشعار عربی او در شرح مناقب خاندان عصمت و طهارت و امام حسین علیه السلام است و آثار نثر او عبارت اند از: رساله ای در عرفان، کتاب زکات، کتب ارث، کتاب امامت.
ربابه صالحی در سال ۱۳۲۲ هجری قمری درگذشت اما روشنگری های او در انتقاد از نظام شاهی یکی از زمینه سازی های انقلاب مشروطه بود.
قدرتمندترین و صاحب نفوذترین زن در دربار ناصرالدین شاه که با ورود به دربار و ترقی در آنجا، به انیس الدوله ملقب شد. انیس الدوله در واقعه رژی که یکی از زمینه های خیزش مشروطه خواهی بود و در روند جنبش مشروطه تاثیر شایانی داشت، نقش بسزایی ایفا کرد. در ۱۳۰۹ هجری قمری کمپانی رژی انحصار امتیاز دخانیات را از ناصرالدین شاه قاجار گرفت. مردم و روحانیون بزرگ به این قرارداد اعتراض می کنند. با انتشار فتوای آیت الله میرزای شیرازی مبنی بر تحریم تنباکو و توتون، شاه در واکنش به این فتوا، والی تهران عبدالله خان را نزد حسن آشتیانی که مخالف قرارداد رژی بود می فرستد و از وی می خواهد یا جلوی چشم مردم قلیان بکشد یا از ایران برود. میرزا حسن راه دوم را در پیش می گیرد و مردم نیز از زن و مرد و کوچک و بزرگ در اطراف خانه او جمع می شوند. در مدت کوتاهی دکان ها بسته و تعطیل عمومی می شود. مردم می گویند اگر باید حرکت کنید ما هم تهران را خالی می کنیم. زنان در این حرکت اجتماعی حضور فعالی از خود نشان می دهند. پس از اعتراضات مردمی عده ای جلوی کاخ نایب السلطنه کامران میرزا کشته می شوند.
پس از آن گروهی از زنان برجسته حرمسرا و خدمتکاران شاه تمام قلیان های بلوری و چینی و گلی را می شکنند و پس از شایعه اعلان حکم جهاد علما صدای زنان بلند می شود که «امروز اگر مردان ما مانند زنان در خانه بنشینند، ما زنان جامه مردان پوشیم و حق خود را از دست نمی دهیم، ما اجرای حکم خدا را می خواهیم». زنان چه در خانه ها و چه در گذرگاه های عمومی همه را از مصرف دخانیات منع می کنند. انیس الدوله نیز در دربار هنگامی که شاه قلیان می خواهد، پاسخ می دهد: «قلیان کشیدن حرام است. شاه می گوید چه کسی آن را حرام کرده است؟ پاسخ می دهد همان کسی که مرا به تو حلال کرده است» و به این ترتیب شاه را برای لغو قرارداد رژی تحت تاثیر قرار داد. همچنین این زن سوگلی درمجموع نفوذی فوق العاده بر شخص شاه داشت و در واقع شاه از وی حساب می برد و در برخی امور با او مشورت می کرد. نفوذ و اقتدار وی در دربار به حدی روشن و آشکار بود که دولتمردان خارجی نیز به نوعی برای پیشبرد مقاصد خود به او توجه داشتند. وی اولین زن در دربار قاجار بود که از طرف پادشاهان اروپایی و دولت عثمانی به دریافت نشان نائل شد. نشان حمایل آفتاب از آن جمله بود.
انیس الدوله در مسائل روز حکومتی از جمله عزل و نصب ها نیز نقش ایفا می کرد. چنان که در عزل سپه سالار نقش داشت. بنا بر برخی گزارش ها انیس الدوله گاه از نفوذ خود بر شاه به نفع رعیت نیز سود می برد، چنان که پیشنهاد ابقای رکن الدوله به حکومت شیراز را که در جهت نفع و صلاح رعیت بود، انیس الدوله می دهد. انیس الدوله در سال ۱۳۱۴ هجری قمری درگذشت، اما شرکت و نفوذ وی در جریان واقعه رژی زمینه جنبش مشروطه خواهی را فراهم آورد و نام خود را در تاریخ معاصر بر جای گذاشت.
از دختران ناصرالدین شاه قاجار بود که پیش از جنگ بین المللی اول، انجمن «حریت زنان» را در سال ۱۳۲۵ هجری قمری به کوشش بانوانی آزاده مانند میرزا باجی خانم، نواب سهیلی، صدیقه دولت آبادی، منیره خانم، گلین خانم و تاج السلطنه، خواهرش تشکیل داد. نظام نامه مجلس براساس نیازهای اولیه زنان در تعلیم و تربیت آنان و بالابردن سطح آگاهی آنان بود. همچنین از اهداف مهم این انجمن ایجاد زمینه هایی برای راه یافتن زنان به جامعه و شرکت در فعالیت های اجتماعی هم دوش مردان بود تا از این طریق به کسب حقوق اجتماعی و سیاسی خود برسند.
از ویژگی های این انجمن شرکت اعضا به شکل خانوادگی، شوهران و زنان و دختران، در جلسات انجمن بود. اداره جلسات و ایراد سخنرانی از سوی بانوان انجام می شد. جلسات انجمن ماهی دو بار در محلی خارج از شهر تهران (فیشرآباد) به دلیل راحتی رفت وآمد انجام می گرفت. این جلسات مخفی بود و به محض اطلاع مخالفان از این جلسات، حملاتی به انجمن می شد، اما به دلیل مقاومت این انجمن، اعمال مخالفان به جایی نرسید.
افتخارالسلطنه یکی از فعالان این انجمن و زنی شاعر بود که از فکری روشن، اندیشه ای آزاد، احساساتی سرشار از ذوق و سلیقه ای هنرمندانه بهره مند بود.
سردسته زنان مبارز و انقلابی تبریزی که در جریان نهضت تحریم تنباکو با عده ای از زنان چادری مسلح که گوشه های چادرنماز خود را به کمر بسته بودند، می آیند و در برابر ماموران حکومتی که به زور و ارعاب مغازه ها را باز کرده بودند، می ایستند و بازاریان را به بستن دکان هایشان تشویق می کنند. ۱۳۰۹ هجری قمری) در جریان قحطی مصنوعی تبریز، زینب پاشا با جمعی از زنان مبارز درهای انبارهای گندم مالکان را باز می کرد و در اختیار نیازمندان می گذاشت. زینب پاشا و دسته زنان همراه او همواره با کانون های فساد مبارزه می کردند و پس از آن نیز از نظرها پنهان می شدند و کسی به هویت آنان پی نمی برد.
زینب پاشا که به بی بی شاه زینب، زینب باجی و ده باشی زینب نیز معروف بوده، در تاراج خانه نظام العلمای دیبا نیز که به علت کمبود نان در اوایل نیمه دوم ربیع الثانی در تبریز صورت گرفت، شرکت داشت. روزنامه ناصری که در تبریز انتشار می یافت، گزارشی از شورش مذکور که منجر به کشته شدن عده ای و ویرانی خانه های نظام العلما و علاءالملک و ثقه الدوله شده، در شماره مورخ ۲۱ ربیع الثانی ۱۳۱۶ خود درج کرده است.
زینب پاشا، از پیشتازان زن مبارز در آستانه جنبش مشروطه با چهره یک زن شجاع و حق طلب و عدالت خواه در ادبیات شفاهی راه یافته و هنوز هم نام وی ورد زبان مردم آذربایجان است.
مریم عمید ملقب به مزین السلطنه از زنان روشنفکر و آگاه عصر قاجار و از زنان روزنامه نگار که دومین نشریه زنان ایران «روزنامه شکوفه» را در سال ۱۳۳۲ منتشر کرد. او دختر میر سیدرضی رئیس الاطبا پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار و خواهر میرزا سیدابراهیم خان عمیدالسلطنه بود. تحصیلات اولیه خود را در خانه نزد پدر فراگرفت و پس از آن نیز به فراگیری علم و دانش پرداخت. زبان فرانسه و فن عکاسی را نیز آموخت.
مزین السلطنه در دوران مشروطه با تاسیس روزنامه شکوفه وارد عرصه فعالیت مطبوعاتی شد و در جهت آگاه کردن جامعه زنان و مبارزه با خرافات و جهل نقش مهمی ایفا کرد و روزنامه شکوفه به تدریج طرفداران زیادی پیدا کرد. خانم مزین السلطنه در انگیزه اش از چاپ روزنامه می نویسد:
«این کمینه خادمه وطن… بر خود لازم دانسته به قدر قوه عاقله ناقصه خود و به اندازه سهم خویش با قلبی شکسته و نطقی آشفته که سال ها در این خیال بودم که چه جهت دارد از ما زن های ایرانی هیچ آثار علم و دانشی به عرصه بروز و ظهور نرسد. هیچ وقت خیال نمی کردم که باید علم و دانش منحصر به صنف رجال باشد و زن ها از این فیض عظمی محروم و مایوس باشند. در صورتی که قادر متعال هر دو را یکسان آفریده… بدین جهت بر خود مخیر نمودم که روزنامه موسوم به شکوفه که هنوز طفل نابالغ و چون شکوفه نشکفته است، طبع نمایم، که در این جریده به غیر از اخلاق و آداب تربیت اطفال و حفظ الصحه مختصری برای آنها ترک عادات بد از قبیل دروغ گویی، کینه جویی، پست فطرتی، بی ناموسی، لامذهبی… و سایر اعمال و افعال قبیحه و آداب خانه داری و تشویق به بعضی هنرهای لازمه و ذکر احوالات بعضی از زنان جلیله عفیفه صالحه روزگار و بعضی نصایح چیز دیگر نوشته نشود».
مزین السلطنه از سال سوم به بعد انتشار روزنامه به مسائل سیاسی مانند استقلال ملی، مبارزه با نفوذ بیگانگان و تحریم کالاهای وارداتی و ترویج منسوجات وطنی و وظایف زنان در قبال آن نیز می پرداخت.
مزین السلطنه همچنین از جمله زنانی بود که اقدام به تاسیس مدرسه دخترانه در تهران به نام دارالعلم و صنایع مزینیه نیز کرد. مزین السلطنه در مجامع زنان همچون انجمن همت خوانین نیز شرکت می کرد. این انجمن که با حضور گروهی از مدیران مدارس دخترانه و فعالان حقوق زنان تشکیل شده بود ۱۳۳۳ هجری قمری)، به ترویج و تبلیغ استفاده از اشیا و منسوجات وطنی و تشویق به فراگیری هنرهای دستی نزد خانم ها می پرداخت و در شرایط جهانی آن روزگار که کشور در آستانه جنگ جهانی اول قرار گرفته و تجارت جهانی نیز اختلال پیدا کرده بود، تنها فرصتی بود که صنایع داخلی گسترش یابد و این انجمن در خدمت تقویت صنایع داخلی توسط زنان آن دوران فعال شد.
مزین السلطنه در کارنامه فرهنگی خود به ترجمه چند کتاب از فرانسه به فارسی نیز همت گماشت و در سال ۱۳۳۷ هجری قمری در سمنان بر اثر سکته قلبی درگذشت.
یکی از موسسان انجمن مخدرات وطن که در سال ۱۳۲۹ هجری قمری / ۱۲۸۵ هجری شمسی است. انجمن مخدرات وطن از تشکل های سیاسی زنان و بسیار قوی و تاثیرگذار بر مسائل داخلی و خارجی کشور در دوران مشروطه بود. بانو آغابیگم که ریاست انجمن را عهده دار بود، اهداف انجمن را این گونه گفته: دفاع از استقلال میهن، مخالفت با استقراض از بیگانگان، جلوگیری از خرید کالاهای خارجی و تحریم آنان و تبلیغ برای کالاهای داخلی…. در ضمن این انجمن نیم نگاهی به مشارکت زنان در امور سیاسی کشور داشت.
از اقدامات بانو آغابیگم احداث یک باب مدرسه شبانه روزی برای دختران متعلق به طبقات فقیر و بی بضاعت بود. از کارهای مهم انجمن مخدرات وطن مخالفت سرسختانه با اولتیماتوم روسیه تزاری بود و فعالیت انجمن نیز به عرصه ملی محدود نماند. آنان از جمله پیشگامانی بودند که با ارسال تلگراف هایی به سازمان ها و مجامع مدافع حقوق زنان، تقاضای حمایت و یاری از آنان کردند.
بانو آغابیگم و همکارانش در انجمن به منظور اعتراض به نقش حق حاکمیت ملی تظاهراتی برپا کردند که در این تظاهرات هزاران زن کفن پوش شرکت کردند. در سخنرانی های پرشوری که در دفاع از استقلال وطن، حق حاکمیت ملی و رد اولتیماتوم روسیه ایران کردند، طوماری نیز علیه دخالت بیگانگان از جانب زنان ایران تهیه کردند و به مجلس شورای ملی فرستادند.
آغا شاهزاده امین همسر ملک المتکلمین و دختر حاج میرزا حسن رشدیه نیز از جمله فعالان زن در این انجمن بودند.
لازم به ذکر است که تشکل های سیاسی- اجتماعی زنان در این دوران با مدیریت بانوان پرشور و آگاه ایجاد شده بود که از جمله می توان به اتحادیه غیبی نسوان اشاره کرد که تنها تشکل سیاسی زنان و یکی از مهم ترین آنها بود و همان طور که از نامش پیداست، هویت زنان در این تشکل سیاسی مخفی بود.
همچنین از دیگر تشکل ها می توان به انجمن آزادی زنان و انجمن مخدرات وطن و انجمن همت خواتین و جمعیت پیک سعادت نسوان و جمعیت نسوان وطن خواه ایران و مجمع انقلاب زنان اشاره کرد.
جنبش مشروطیت ایران، سیمای جامعه ایرانی را دگرگون کرد. نهضت بیداری زنان و حضور فعال زنان که در بالا به برخی از آنان اشاره شد، با همکاری مردان مترقی و متدین ایرانی مانند سیدجمال الدین واعظ اصفهانی و ملک المتکلمین، عارف قزوینی، صوراسرافیل و میرزاده عشقی و دهخدا و ملک الشعرای بهار، رشد و شکوفایی خود را آغاز و بنیادهای نوینی را در جامعه ایران استوار کرد.
یادشان گرامی باد.