:

یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

انتشار فصل‌نامۀ «پژواک زنان در تاریخ» طرح ساده‌ای نیست. شجاعت، درایت، آینده‌نگری، تداوم و بیش از هر چیز دانش گسترده و فراگیری را می‌طلبد. صفاتی که زنان ایران از آن برخوردارند و اگر در گذشته کمتر جلوه کرده و صدایشان شنیده نشده، اما اکنون فصلنامه پژواک زنان این فرصت را ایجاد کرده تا بار دیگر توانایی‌های خود را منصفانه آشکار کنند و با جرأت به اثبات رسانند.

هدف فصلنامۀ پژواک زنان، شناخت هرچه بیشتر کوشش‌ها و کارنامۀ تاریخی زنان در گذشته و حال است. تا زمانی که با نیمۀ دیگرِ جامعۀ خود آشنا نشویم و ندانیم که چه‌ کرده‌ایم و چه بر ما گذشته، چه بوده‌ایم و چه شده‌ایم، هویت و اعتمادبنفس خود را نخواهیم یافت. وقت آن است تا خود را در آیینۀ تاریخ بنگریم و غبار روزگاران را از چهرۀ خود بزداییم. از این روست که پژواک زنان آمده تا کمبودهای ژرفی را برطرف سازد و نقش بسزایی را در پیشبرد و پیشرفت آگاهی‌های جمعی زنان ایجاد کند؛ تا ما به خودآگاهی و خودباوری برسیم و استعدادهای خداداده را در خود بیابیم، گذشته را با دید حقارت و آتیه را با نگرانی و ناسپاسی ننگریم.

امید است با همکاری و همدلی استادان، پژوهشگران، جوانان و علاقه‌مندان، این مسئولیت خطیر و هدف عالی با موفقیت و کامیابی به پیش برود و زنان آنطور که بوده و هستند، به درستی و روشنی معرفی گردند.

منصوره اتحادیه

سخن مدیر مسئول

تأثیر تاریخنگاری زنان در زندگی اجتماعی

فائزه توکلی

فصلنامه پژواک زنان اولین نشریه تخصصی تاریخ زنان در تاریخ معاصر می باشد . درحوزه تخصصی تاریخ و زنان تاکنون پژوهشهای پراکنده ای در قالب نشستها و مجموعه همایشهایی برگزار شده است اما جایگاه فصلنامه ای که جامعه مخاطبش زنان در گستره عمومی تر و فراتر از مراکز علمی باشد با رویکرد تعمیق هویت تاریخی زنان از ضروریات بود. با مساعدت استادان طراز اول در رشته های متعدد علمی با توجه به رویکرد مطالعات تاریخی زنان که بین رشته ای می باشد مفتخریم که از اعضای بسیار ارزشمند استادان طراز اول در هیات تحریریه و سردبیر سرکار خانم دکتر منصوره اتحادیه که از شاخص محققان حوزه تاریخ زنان می باشند بهره مند شدیم . فرهیختگانی از میان تاریخدانان و جامعه شناسان و زبان شناسان و و ادبیات و مطالعات زنان و فلسفه تاریخ وعلوم سیاسی و... که با نظرات کارشناسانه به بازخوانی نقش زنان در رخدادهای اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی خواهند پرداخت .شماره نخست فصلنامه در اواخر پاییز ۱۳۹۹ پیش روی پژوهشگران و دوستداران مطالعات تاریخی است .

در تاریخنگاری زنان تأثیرات تحولات گوناگون در زندگی اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی زنان نادیده گرفته شده است و بطور جدی به موشکافی و تحلیل شرایط زنان در دوره های گوناگون تاریخ معاصر از مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداخته نشده است . ارائه کلیاتی از سیر تحولات بدون تأثیر و تأثرات گوناگون آن اعم از اطلاعات آماری ، بطور مثال از ورود زنان به دیوانسالاری و یا سهم زنان در تولید ناخالص ملی و سهم زنان خانه دار در تولید ملی و اقتصاد ........در تاریخ مغفول است . شهیدیان در این مورد به این نکته مهم اشاره نموده است :"از سویی تنها نقش زنان در رخدادهای اجتماعی نیست که در تاریخ نگاری مورد بی توجهی واقع شده، تأثیر این رخدادها بر زندگی زنان نیز مورد بررسی قرار نگرفته است. نمونه هایی از این تاثیر را می توان در انقلاب مشروطه و به قدرت رسیدن نظام پهلوی دید که بررسی اثراتش در شرایط زندگی تاریخی اجتماعی وجنبش زنان محدود مانده است. این مساله تنها به ایران محدود نمی شود؛ پژوهندگان رشد و توسعه در جهان سوم مدت ها بر این باور بودند که تحولات اجتماعی در این کشورها در مجموع برای هر دو جنس مثبت است. استر بوزراپ(Ester Boserup) از جمله نخستین اقتصاد دانانی است که به بررسی تأثیر روند نوسازی و صنعتی شدن" بر زندگی زنان جهان سوم پرداخت. وی نشان می دهد که استعمار آفريقا توسط اروپاییان و تغییر سیستم کشاورزی آفریقاییان سبب تحديد نقش زنان در فعالیت های زراعی و از بین رفتن مالكيت آنان برزمین شد. تاریخ نگاران و تحلیل گران مرد، اما، به این جنبه های تکامل تاریخ بی توجه بوده ان".

تاریخنگاری زنان با محدودیت های خاصی در جامعه ایران مواجه بوده است . بعنوان مثال در مورد برخی زمینه های اقتصادی انقلاب مشروطه خانم نجم آبادی به حکایت فروش دختران ترکمن بجای پرداخت مالیات اشاره می کند یا در تحقیقی که خانم توکلی مبتنی براسناد نویافته درمورد قاچاق دختران منطقه شرق ایران در دوره مشروطه داشته است درنواحی بم و نرماشیر در خصوص فروش دختران ایرانی به افغانها و فقر مردم در متون تاریخی دوره مشروطه مطلبی نوشته نشده است ،در حالیکه مورخین زن باید بر تاریخنگاری زنان تکیه نمایند .

نخستین وظیفه تاریخ فمینیستی زنان همانا کشف زنان در تاریخ است. تاریخ زنان به خاطر کمبود منابع در واقع نوعی وسیله کاری است؛ باید اطلاعات تام و تمام را از این جا و آن جا جمع کرد تا نگارش تاریخ زنان میسر شود. توجه به این نکته مهم است که نه یک روایت، بلکه روایت های بی شمار و متضادی از گذشته ممکن است، چرا که تاریخ دانشی است هم مبتنی بر عینیات و هم درآمیخته با سیاست در معنای وسیع کلمه، که به رابطه میان گروه های اجتماعی مربوط می شود. از این قرار، عینی بودن به امری نسبی بدل می شود، هم از این نظر که جایگاه اجتماعی و ایدئولوژی تاریخنگار در آنچه می بیند و می نویسد موثر است و هم از این نظر که گذشته، از راه مدارک موجود، تنها درباره بخشی از تجربیات پیشینیان ونه همه ی آن در دسترس است. نقش تاریخ نگار، که در حالت پیشین ارائه تنها روایت تاریخ به نام روایت عینی و بی طرف آن بود، اکنون بازگویی تجربه ی چندگونه انسان ها می باشد و اعتبار وی که در حالت پیشین به عنوان تنها راوی تاریخ در ساختمان آن چه او "طبیعی" یا برحق تشخیص می داد ریشه داشت، اکنون در تجربه ی انسان ها و توانایی وی در تصویر کردن چند گونگی این تجربه ریشه دارد. به عبارت دیگر، اگرچه خود تجربه عینیت دارد، اما تاریخ، یعنی نگارش تجربه، دیگر عینی نیست و لاجرم، بی طرف هم نمی تواند بود. تجربه برای نگارش تاریخ زنان لازم است، اما کافی نیست. آگاهی از گذشته، از جهان، و اختلافات جنسی تنها از راه بازسازی تجربیات عینی میسر نمی شود؛ علاوه بر تجربه، به سامانه ی به هم پیوسته ای از مفاهیم، ارزش ها و مقولات گوناگون نیز نیاز داریم که شکل گیری آن تجربیات یعنی مجموعه ی تصمیم هایی را که به یک زندگی شکل میدهند. ممکن ساخته است.

از سویی تنها کشف جنبه های گوناگون تاریخ زنان کافی نیست. زبان ویژه زنان برای معنادادن به این تجربیات نیز باید خلق شود. نخستین نکته ای که در این رابطه به ذهن راه می یابد این است که درصد بالای بیسوادی در دوره های تاریخ پیشین ایران سبب شده است که توده زنان نتوانند از تجربیات و اندیشه های خویش مدرکی به جا گذارند. این که زنان در دوران های بس دراز اجازه نگارش نداشته اند، و اگر چیزی نوشته اند در اندرونی ها مانده و یا هنوز در مراکز نگهداری نسخ خطی خاک می خورد کشف زبان زنان را با مشکل روبرو می سازد. به همین خاطر، بخش عمده ای از منابع نگارندگان تاریخ فمینیستی زنان خاطرات، نامه ها، زندگینامه ها، اشعار و مدارکی از این دست است زیرا نوشته های خصوصی، در مقایسه با مدارک عمومی، از گزند حجاب زبان بیشتر در امان بوده اند و راحت تر افشای سر درون می کنند.

گذشته از این، مردسالاری - چه از سر این باور که زنان حرفی برای گفتن ندارند و چه به منظور سانسور زنان. همواره جدیتی خاص برای خاموش کردن زنان به خرج داده است. تاج السلطنه در خاطرات خود نمونه ای از این تلاش را به دست می دهد. وقتی تاج السلطنه به آموزگار و پسر عمه ی خود می گوید که قصد نگارش زندگینامه اش را دارد، آموزگار، ضمن ناباوری از این که او زندگی خود را تاریخ می داند، به او پیشنهاد می کند که به جای نوشتن، افکارش را به او "قصته کند"، پیشنهادی که مورد قبول تاج السلطنه قرار نمی گیرد. وقتی هم که نمی توان زنان را خاموش کرد، باید به نفی هویت نگارنده دست زد.

تلخیصی از مقاله تاریخ نگاری زنان در تاریخ معاصر، (حامد شهیدیان *1992 استاد جامعه شناسی در دانشگاه ایالتی سنگامون (Sangarnon State University) در ایلینوی.)

Call Now Button